جایی در خیابان قیطریه تهران ، در آپارتمانی در کمرکش کوچهای خلوت، سحرگاه روز 18 دیماه 1398، زهرا آخرین بار دستان فرزندانش را گرفت و آنها را بوسید. شیرینی و ساندویچها را در ساکدستیشان گذاشت و به پسر خوشقامتش گفت از صبحانه غافل نشود. محمدحسین که چشم از تلفن همراهش برنمیداشت گفته بود: حالا مامان توی این وضعیت جنگی، صبحانه خیلی مهم نیست... این آخرین دیدار آنها بود.
کد خبر: ۸۷۵۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۸
یک هفته قبل ساعت 9:30 شب مرد طلافروشی از مغازهاش در خیابان قیطریه تهران خارج شد تا با خودروی آژانس به خانهاش در فرمانیه برود.
کد خبر: ۸۱۶۵۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۹